فرهنگ سازی جوانی

فرهنگ سازی جوانی

فرهنگ سازی جوانی

فرهنگ سازی جوانی/ وجود ما از طبیعت است و اگر با هوش باشیم از طبیعت درس‌های بزرگی می‌توانیم بگیریم همانطور که در طبیعت می‌بینیم که خزان و زمستان ومردگی به بهار و حیات و زیبایی و زندگی تبدیل می‌شود چنانچه می‌بینیم که زمین دوباره با آب که به شکل باران می‌بارد و یا به صورت‌های دیگری به زمین می‌رسد زمین مجدد سرسبز و تازه و زنده و جوان می‌شود و جوانه‌ها را مشاهده می‌کنیم و مجدداً غنچه و برگ و گل و زایش و بهجت و روشنی و صفا را مشاهده می‌کنیم که از چوب‌های مرده پدید می‌آید این نتیجه دلگیری طبیعت است یعنی طبیعت غصه‌اش می‌شود که حیات خود را از دست داده دلگیر می‌شود غمام و ابر پدید می‌آید و این ابرها گریه می‌کنند و این گریه‌ها زمین مرده را زنده می‌کنند و ما جوانه‌ها و زیبایی‌های طبیعت را به چشم می‌بینیم اگر ما هم به راز و رمز طبیعت پی ببریم و از اینکه حیات و سلامتی و جوانی خود را از دست داده‌ایم دلگیر شویم و از طبیعت درس بگیریم و الهام بگیریم اگر ما هم آنقدر به حد کافی گریه کنیم که دل‌های مرده ما زنده شود این بر تمام وجود ما اثر می‌کند و همه وجود ما جوان می‌شود و جوانی را لمس خواهیم کرد البته به لطف و اذن خدا کلید جوانی و کلید رسیدن به همه خواسته‌های بزرگ گریه است البته بایستی معدات هم فراهم باشد باید در گریه خیلی تلاش کنیم باید در هنر گریه کردن خیلی هنرمند شویم و مهارت پیدا کنیم تا بتوانیم آمادگی پیدا کنیم خداوند متعال در قرآن کریم در آیه ۸۲ سوره توبه می‌فرماید فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا وَلْیَبْکُوا کَثِیرًا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ اکنون آنها باید خنده کم و گریه بسیار کنند به کیفر اعمالی که می‌کردند مراد آن است که بدکاران در قیامت به کیفر اعمالی که داشته‌اند بسیار گریه می‌کنند و کم می‌خندند و اگر در همین دنیا ما از کردارهای بد خود دلگیر شویم و گریه کنیم و زیاد گریه کنیم و طلب بخشش کنیم خدا به ما عنایت می‌فرماید و ما را می‌بخشد و هم در دنیا بهره‌مند خواهیم بود و هم در آخرت همواره خندان خواهیم بود می‌گویند حضرت نوح همیشه در حال نوحه و گریه بوده و عمر ۲۵۰۰ ساله داشته در دعای کمیل می‌خوانیم اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ الْبُکاءُ، ای خدای بزرگ رحم کن به کسی که سرمایه‌اش امید و ساز و برگش اشک ریزان است، و در دعای عالیه المضامین داریم و تجعل دمعی غزیرا فی طاعتک و عبرتی جاریه فیما یقربنی منک و قلبی عطوفا علی اولیائک و اشک چشم را در طاعتت بسیار و آب دیدگانم را پیوسته در عملی که موجب قرب تست جاری سازی و دلم را با دوستانت معطوف و مهربان گردانی مولانا در مثنوی معنوی دفتر پنجم می‌فرماید تا نگرید ابر کی خندد چمن تا نگرید طفل کی جوشد لبن طفل یک روزه همی‌داند طریق که بگریم تا رسد دایهٔ شفیق تو نمی‌دانی که دایهٔ دایِگان کم دهد بی‌گریه شیر او رایگان گفتِ فلیبکوا کثیرا گوش دار تا بریزد شیر فضل کردگار گریهٔ ابرست و سوز آفتاب اُستن دنیا، همین دو رشته تاب گر نبودی سوز مهر و اشک ابر کی شدی جسم و عَرَض زَفت و سِطبر کی بدی معمور، این هر چار فصل گر نبودی این تف و این گریه اصل سوز مهر و گریهٔ ابر جهان چون همی دارد جهان را خوش‌دهان، آفتاب عقل را در سوز دار چشم را چون ابر اشک‌افروز دار چشم گریان بایدت چون طفل خرد کم خور آن نان را که نان آب تو برد.

(((کپی از مطالب با ذکر منبع جایز است و در غیر این صورت شرعاً حرام و قانونا پیگرد قانونی دارد و حق کپی رایت باید عمل شود)))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *